امان از درد دندون!!
امروز غروب رفتیم عیادت بابا امیر.خوشبختانه درد پاهاش خیلی کم شده و اوضاع بهتری از قبل داره.چون روز قبل عمه مریم گفته بود دوست داره شما پیراهن نی ناشی بپوشی مامان یه پیراهن عروسکی تنت کرده بود ولی عمه مریم وعمه مهسا برگشته بودن خونشون و شما هم خیلی حوصله خونه موندن نداشتی وترجیح میدادی تو ماشین دور بزنیم.چون شب همه خونه مامان جون بودیم ترجیح دادم غروب زودتر برگردیم خونه تا بخوابی و سرحال باشی.یک ساعتی خوابیدی بعدش شامتو دادم که خدا رو شکر با تغییر مزه غذاها تمایلت به خوردن بهتر شده. بعد با بابا مهدی راهی خونه مامان جون شدیم.اولش مدتی با اسباب بازیهات بازی کردی و یه مدت با بابا تو حیاط با شیطونکهای خاله ها سرگرم بودی ولی بعد از مدتی نق نق شر...
نویسنده :
مامان
23:50