پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

روزانه های عشق مامان

1393/5/5 0:02
نویسنده : مامان
232 بازدید
اشتراک گذاری

همچنان عاشق ماست هستی و ترجیح میدی غذاهاتو همراه با ماست بخوری.دو روزی هستش که موقع غذا دادن ترجیح میدی به جای نشستن رو صندلی مامان جلوت سفره بندازه با یه عالمه وسایل نامربوط مثل ملاقه،قاشق،لیوان و....تا سرت با اونها گرم بشه و با اشتیاق بیشتر غذا بخوری.

هر وقت زیادی احساساتی میشی و به من وبابا نگاه میکنی میگی ماما...بابا.    قربون دخملی بشه مامان...بوس

هر وقت تو خونه کلافه میشی و نق نقو شروع میکنی تا بابا مهدی رو آماده بیرون رفتن میبینی از خوشحالی جیغ میکشی.چند شب پیش هم که پارک رفته بودی ظاهرا با دیدن بچه های مشغول بازی از فرط خوشحالی فقط جیغ میکشیدی.

خدا عمر بده به کسی که تو حیاط خونه تاب و سرسره قرار داده.چون تا هرروز با بابا نری تو حیاط و بازی نکنی آرامش نداری.

هر جا مهمونی میریم بعد از یه مدت کلافه میشی و نق نقو سر میدی،همین که خداحافظی میکنیمبای بایو میایم تو ماشین قیافه ات دیدنی میشه.سر حال و شاداب  شروع میکنی به صحبت کردنخنده 

عاشق صحبت کردن هستی و وقتی استارت میزنی یه نفس حرف میزنی.من همش نگران اینم که با این صدای بلند یه وقت گلوی کوچولوت خشک نشه وصدات بگیره.محبت

جدیدا به شدت به تلفن علاقمند شدی.تا بهت میگم دیانا بریم الو کنیم سریع به تلفن نگاه میکنی و آواز سر میدی.فکر کنم در آینده مامان ودختر واسه استفاده از تلفن مجبور بشیم از قبل زنبیل بذاریمقه قهه

از خواب شب هم که نگو دل مامان خونهگریهتا صبح ده بار با غر زدن پا میشی و تا شیر بهت ندم خوابت نمیبره.نصف شب باید با چراغ قوه بگردم تا شمارو تو تخت پیدا کنم.خندهزاویه ای واسه خوابیدن نمیشناسی.هرجا پیش آید..خوشاید.همش یاد کوچولو بودنتو میکنم که مثل گل راحت و آروم کنار مامان میخوابیدی وفقط واسه شیر خوردن بیدار میشدیبای بای ولی مامان همه این شرایطو تحمل میکنه و شاکر خدا هستش واسه نعمت سلامتی که به دخترم ارزونی داشتهراضی

با اینکه من تمایلی به استفاده از رورئک نداشتم ولی بالاخره خاله زهرا تونست نفوذ کنه و شمارو تو رورئک بذاره.روزهای اول خیلی باهاش راحت نبودی.ولی الان راه رفتنت با اون دیدنیهوعاشق رفتن تو آشپزخونه و ور رفتن با وسایلی که به شما مربوط نمیشه هستی.حسابی واسه خودت شیطونی شدی.ولی خدارو شکر دختر اذیت کنی نیستی و مثل همیشه خیلی آروم وخانمیمحبت

با دیدن افرادی که خیلی باهاشون ردیف نیستی بغض میکنی

عاشق صدای اذان هستی و موقع نماز خوندن مامان،عاشقانه به مامان نگاه میکنی.فدای دختر معصوم و خداشناسم بشمتشویق

با همه شرایط خوب و بدی که داری هنوزم مامان یگانه دخترشو میپرسته و هزاران هزار بار خدای مهربونو شکر میکنه...بوس

پسندها (4)

نظرات (2)

مامان افسانه
5 مرداد 93 12:10
فرشته کوچولوی مامانی و ناز خیلی نازی بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس برای ماه و عسل اینم برای مامان مهربون که خیلی دخملشو دوست داره
مامان
پاسخ
این هم از طرف دیانا و مامان به دنیا خانم و مامان جونش
مامان نیلوفر
7 مرداد 93 11:11
دیانا جون داره کم کم شیطون میشه ها بوووووووووس
مامان
پاسخ
اینطور که تجربه دارها میگن ظاهرا تازه اولشهولی در کل بچه مظلومیه فداش بشم