استقبال از بهار...
عزیز دل مامان!! این روزها خیلی خیلی سرم شلوغه.تنها دلخوشیم واسه داشتن اوقات فراغت و رسیدگی به وبت تو درمونگاه بود که اونجا هم چند هفته ای میشه که در حال رنگ امیزی هستن و سیستم اتاقم در به در شده.از طرفی هم این روزها بیشتر مرخصی هستم تا شاید بتونم به امورات خونه برسم.دو روز پیش با کمک بابا مهدی اتاقهارو تمیز کردیم.شما هم انصافا نهایت همکاری رو باهامون کردی و تونستیم نصف پروژه رو تموم کنیم.اگه خدا بخواد فردا پس فردا هم کاملش میکنیم. این چند وقت اول بابا مهدی سرماخورد و با وجود رعایت کردن نکات بهداشتی متاسفانه منم مریض شدم خدارو شکر شما مبتلا نشدی ولی یه مدتی میشه که فقط اشک ریزش و اب ریزش بینی پیدا کردی که فقط میتونم به آلرژی ...
نویسنده :
مامان
1:9