مهارتهای جدید دیانا خانم تو چهارده ماهگی
یه روز که دخترک شیرین زبونم داشت با اسباب بازیهاش بازی میکرد و تو حال خودش بود دیدم فلش کارتهای حیواناتو میگیره تو دستهاش و با دیدن هر عکس صدای اون حیوونو در میاره.اولش گفتم شاید بدون دقت به عکسها داره با خودش حرف میزنه ولی دقت که کردم دیدم مثلا فلش کارت ببعی(دیانا به شیپ میشناسه) تو دستاشه و میگه بع بع.الهی فداش بشم که فرق خروس(که دیانا به روستر میشناسه) رو با مرغ نمیدونه و با دیدن مرغ هم میگفت قو قو....
جدیدا به همه مردها میگه عمو.منم همش براش توضیح میدم که باید به دوستهای بابا بگه عمو و به بقیه بگه آقا.چند روز پیش تو آسانسور یکی از همسایه هارو دید یه دفعه بهش اشاره کرد و گفت آقاااا
الهی مامان فداش بشه که خونه مامان جونو خیلی دوست داره.به سر کوچه که میرسیم میفهمه که داریم کجا میریم و پشت هم میگه مامان.چون هوا سرده اول بابا پیاده میشه تا وقتی در باز شد ما وارد خونه مامان جون بشیم.واسه همین دیانا خانم عادت کرده منتظر تو ماشین بشینه تا مامان جون بیاد استقبالش.وقت خداحافظی هم مامان جون انقدر جلو در می ایسته تا دیگه ماشینمون از کوچه خارج بشه.هر چی هم میگم برو خونه هوا سرده مامان جون میگه دیانا به بدرقه کردن من عادت کرده و دلم نمیاد بچم دنبال من بگرده.خلاصه که ناز کش داری فراوون
گوجه:گووووودی
موز:مووو
شیر:ایر
علایق این ماه:پف فیل-کوکو سیب زمینی-شیر پاکتی با نی-خورشت کرفس-بیسکوئیت رنگارنگ
نوش جون و گوارای وجود نازنینت