پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

روزهایی که به سختی گذشت....

1393/4/23 19:22
نویسنده : مامان
396 بازدید
اشتراک گذاری

تو هفته ای که گذشت به خاطر مشکلی که واسه بابا امیر اتفاق افتاده بود خیلی مشغله داشتیم.من وبابا مهدی مدام مشغول مشورت کردن با متخصصهای مختلف بودیم.بعضی جاها که باید حضوری میرفتیم و چون کارمون طولانی میشد ترجیح میدادیم شمارو پیش مامان جون وخاله زهرا نذاریم وبا خودمون ببریم.خدارو شکر تا امروز که به خیر گذشته.امیدواریم این به بعد هم به خیر بگذره و بابا امیر زودتر روبه راه بشه....

اما این روزهای دختر گلم:

غذا خوردنت که هنوز خیلی روبه راه نیست.یه روز خوب میخوری،یه روز خیلی اشتها نداری.بیشتر وقتها واسه اینکه وقت غذا تنها نباشی یا خاله زهرا و محمد مهدی میان خونمون یا ما میریم اونجا.خاله بنده خدا هم باید اونقدر ادا و اصول در بیاره تا نازدونه غذا بخوره.بعضی وقتها هم از پسر همسایه خاله اینا کمک میگیریم تا بیاد با حرکاتش شما رو بخندونه تا غذا بخوری!!خلاصه اوضاع اسف باری تو خونه وقت غذا خوردن شما حاکم میشه.مثلا بابا مهدی بنده خدا با زبون روزه باید صدای حیوونات مختلف در بیاره....ولی بعضی غذاهارو خودت دوست داری مثلا هر چی با ماست بخوری رو دوست داری ولی همه غذاهارو که نمیشه با ماست بخوری.مدتی هم هستش که زرده تخم مرغ هم به غذاهات اضافه شده و واسه خوردن زرده هم بیشتر از غذاهای دیگه تمایل نشون میدی.

تو این هفته چند بار افطار خونه مامان جون اینا بودیم.امشب هم اونجا دعوتیم و چون میخواستم سر حال باشی بعد از اینکه از عیادت بابا امیر اومدیم زودی شمارو خوابوندم تا مثل همیشه دختر گلمون باشی و اونجا کسل نباشی.دیشب هم خونه دوست دوران دانشجوئی مامان که الان همسایمون هم هستند افطار دعوت بودیم.خیلی خوش گذشت وخیلی زحمت کشیده بودند.شما هم که عاشق بچه..با دیدن غزل جون از خوشحالی فقط جیغ میکشیدی  .مامان فدات بشه که اینقدر بچه دوستی.

این روزها همه منتظر اومدن دائی سعید اینا هستیم به امید خدا فردا زن دائی نوشین با بچه ها میان ایران.مطمئنم که با دیدن بچه های دائی هم خیلی خوشحال میشی.امیدوارم هر چه زودتر بیان پیشمون و بعد از هفت ماه دوری  برادر زاده های خوشگلمونو تو آغوش بگیریم.......(دوباره بر میگردم با کلی عکس )

پسندها (7)

نظرات (6)

حانیـــــ ـه
23 تیر 93 19:29
سلام وبلاگ زیبایی دارین به منم سر بزنین خوشحال میشم
مامان
پاسخ
چشم حتما عزیزم
مامان فرهام
23 تیر 93 22:58
ایشاله مسافراتون به سلامتی بیان
مامان
پاسخ
مامان افسانه
24 تیر 93 9:47
سلام دوست گل و مهربونم امیدوارم مشکل هرچی که هست خیلی زود برطرف بشه و همگی به حق شبهای عزیز قدر سلامت وتندرست باشید ان شاالله مهمونای عزیزتون به سلامتی میان پیشتون و حسابی خوش میگذرودیننننننننننننننند
مامان
پاسخ
مرسی عزیزم.دندون دار شدن دخملی مبارکه. ببوسید خوشگل خانمی رو
مامان آنیسا
24 تیر 93 17:01
ایشالا که مشکلتون هر چه سریعتر حل بشه وخیالتون راحت بشه دخملی نازو ببوس
مامان
پاسخ
مرسی از لطفتون عزیزم
عمو میثم و خاله مهسا
27 تیر 93 15:27
امیدواریم بابا امیر هر چه زودتر خوب بشه، واقعا شرایط سختیه. چشمتون روشن- انشالا بهتون خوش بگذره بعد این همه دوری از عزیزانتون
مامان
پاسخ
مرسی.با دعای شما تو این ماه عزیز انشالله بابا امیر دیانا وهمه مریضهارو خدا شفا بده.ممنون از لطفتون
مامانی و بابایی ثناجون
28 تیر 93 12:28
سلام دختر عمو با اینکه بابا امیر نمیشناسم امیدوارم زود تر مشکلتون حل بشه . خوش بحال دیانا جون که مامانه با احساسه شاعر و نویسنده ای داره که وبلاگه بی نظیری براش درست کرده . به همه سلام برسون و دختر خوشگلتم ببوس
مامان
پاسخ
سلام.مرسی مامان و بابای ثنا جون که به وبلاگ دختر ما سر زدین. ماشاالله به ثناجون که اینقدر بزرگ و ماه شده. خدا براتون ببخشه. من وبلاگ ثناجونو لایک کردم.