پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

اولین مراسم افطاری دیانا خانم

1393/4/14 11:46
نویسنده : مامان
305 بازدید
اشتراک گذاری

 موضوع از این قراره که جمعه تولد دایی مرتضی بود وخاله زهرا همه رو واسه افطار خونش دعوت کرده بود.شاید این آخرین مهمونی خاله تو این خونش بود چون به احتمال زیاد تا این ماه میرن خونه جدید که خوشبختانه این خونه هم به ما خیلی نزدیکه.دیشب شما با اینکه دندون درد داشتی و مدام لبهاتو به هم میمالیدی ولی دختر گلی بودی و مارو اذیت نکردی تا آخر شب که وقت خوابت شد و بی قرار شدی ما هم که مشغول دیدن بازی والیبال ایران و لهستان بودیم ولی به خاطر خستگی شما زود اومدیم خونه تا شما راحت بخوابی.خونه که رسیدیم بعد از اینکه شیرتو خوردی خوابیدی ولی نمیدونم چرا ساعت 4صبح بود که یکدفعه جیغ بنفشی کشیدی ومارو بیدار کردی.هر کار کردیم آروم نشدی تا اینکه احتمال دادم دل درد کرده باشی واسه همین قطره دل دردتو  دادم دیگه تا صبح خوابت برد.ولی دخملی از وقتی غلطیدنو یاد گرفته دیگه مامان تا صبح خواب راحت نداره و مدام باید کنترلت کنم چون وقتی چشمهامو باز میکنم میبینم تمام زوایای تختو داری تو حالت خواب تست میکنی!!!خنده

به به چه انگشتای خوشمزه ای

مامان ميخواي دندون گيرمو بياري؟؟؟؟ تو كيفمه...پيداش كردي يا خودم بيام

اخ جون پيداش كرد.........داره مياره

آخي ي ي ي........ چقدر حال ميده

اي واي از دستم افتاد 

ممنون ماماني كه دوباره دادي دستم 

مامان مليحه ميشه بياي بريم خونمون........من خوابم گرفته 

پسندها (17)

نظرات (8)

مامانی
16 تیر 93 9:25
خیلی نازی عزیزم خدا حفظت کنه
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون. دخمل شما هم خيلي نازو دوست داشتنيه. خدا براتون نگهش داره. مرسي كه به وبلاگم سرزديد.
مامان افسانه
17 تیر 93 0:57
دایی مرتضی تولدت مبارک افرین به دخمل ناز و عسل که این همه خانمه دنیا هم خیلی دل دردهای زیادی داشت که خدا رو شکر یه دفعه خوب شد ان شاالله دیانا و همه بچه ها زودتر از شر این دل دردای نوزادی خلاص بشن
مامان
پاسخ
ممنون عزيزم. الهي كه همه بچه ها صحيح و سلامت ياشن. دنياي قشنگمو ببوس ماماني
مامانی بهار
17 تیر 93 17:32
مامانی جون حق با شماست من تو خواب بهار مجبورم اطراف تخت رو با بالشتک تیر باران کنم.دوستون دارم
مامان
پاسخ
ماهم دوستون داریم.چاره ای نیست.باید به خاطر مواظبت از این فرشته های مهربون هر سختی رو تحمل کرد تا بزرگتر بشن وما راحت تر.هر چند با بزرگتر شدنشون مسائل بیشتر میشه.
مامان آنیسا
18 تیر 93 9:34
شیطون بلا
مامان
پاسخ
مامان زهره
18 تیر 93 15:45
عزیزم چه اسم نازی داری .منم قبل از به دنیا اومدن گل پسری دوست داشتم اگه پسر باشه بردیا و اگه دختر باشه دیانا باشه .الته خودش هم به اندازه ی نامش زیباست.خدا نگهش داره برات
مامان
پاسخ
سلام. مرسي ماماني. گل پسر شما هم نازو دوست داشتنيه. خدا براتون حفظش كنه. مرسي كه به ما سرزديد
خاله فاطمه
19 تیر 93 1:41
خاله عاشق این انگشت خوردنتعاشقتم والا
مامان
پاسخ
قربونت برم خاله جونم.
مامان فرهام
23 تیر 93 22:57
عزیزم ایشاله یه سلامتی دتدوتهای خوشجلت دربیاد ... مامانی حتما برا دخملی اسپند دود کن
مامان
پاسخ
ممنون از لطفتون.
شهگل
28 تیر 93 14:46
وااای عزیزم نازی
مامان
پاسخ
ممنون از لطفتون