پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

اولین طبابت مامانی برای دخترگلی!!

1393/2/11 11:59
نویسنده : مامان
315 بازدید
اشتراک گذاری

از چهارشنبه هفته پیش بود که تعداد دفعات اجابت مزاج خانم طلا یکدفعه خیلی زیاد شد و از حالت طبیعی خارج شد. شرایط خیلی واسه مامان سخت شده بود چون از کنارت تکون نمی خوردم تا بتونم سریع پوشکتو عوض کنم. ولی خوشبختانه حال عمومی شما خیلی خوب بود. نه دهیدره شده بودی نه خوابت بهم خورده بود و نه بی قراری و دل پیچه داشتی. به همین خاطر میدونستم مشکل خاصی نیست و خطری شمارو تهدید نمیکنه ولی علت دقیقشو نمی دونستم چیه. 

گفتم اگه یه بیماری ویرال هم که باشه نیاز به اقدام خاصی نیست فقط حواسم به حال عمومی و کم آبی بدن شما بود. باتوجه به اینکه علامت خاصی نداشتی همه گفتن شاید علائم دندون درآوردنه.......آخه شما چون اولین بچه مامان هستی مامان یه ذره تو این مسائل بی تجربه هستش و نیاز به مشاوره با افراد باتجربه داره!! 

تا اینکه شب جمعه رفتیم خونه بابا امیر و شما خیلی خانم تر از قبل بودی و کوچکترین اذیتی نداشتی و کلی با عمه مهسا خوشو بش کردی و واسش خندیدی. جمعه هم خاله ها همه جمع بودن باغ پدرجون. ما اولش تصمیم به رفتن نداشتیم چون نمی خواستم شما اذیت بشی ولی بالاخره تصمیم گرفتیم سر ظهر بریم و ناهار بخوریم و برگردیم.بعد از صرف یه ته چین خوشمزه مامان جون، دیدیم حال خوبی داری و چون مشکلی نیست اونجا موندیم و شما هم خوابیدی. 

 

 

غروب که شد تا دیدیم خسته شدی برگشتیم خونه و شما دوباره تو ماشین خوابت برد. ولی به خونه که رسیدیم و بیدار شدی خیلی بی قراری کردی.مدام زبونتو می آوردی به لثه پائینت می مالیدی و گریه می کردی اینجا دیگه شکم به یقین تبدیل شد که همه این مسائل از علائم دندون در آوردنه دخترم هستش. 

واسه همین به خاله زهرا گفتم یه شربت آرام بخش و یه ژل واسه شما بگیرن تا مشکلت کمتر بشه. ولی همچنان مشکل اجابت مزاج سر جاش بود البته از روزهای اول خیلی کمتر شده بود. از اونجا که شکر خدا چون تو این 5ماه هیچ مشکلی نداشتی که من نتونسته باشم واسه شما کاری بکنم به همین خاطر خیلی وقت بود که ویزیت متخصص اطفال نشده بودی واسه همین فرصتو مغتنم شمردمو واسه چک آپ و مشاوره رفتیم پیش متخصص اطفال. 

بعد از کلی معاینه و گریه های بی وقفه خانم طلا آقای دکتر گفتن که هیچ مشکل خاصی نیست و از همه جهت دخملی خداروشکر سالم بود. امروز هم همچنان تعداد دفعت زیاد هست ولی خیلی کمتر از روزهای قبله. ولی از اونجایی که واسه خانم تر شدن و بزرگتر شدن ودندون در آوردن باید این دوران طی بشه باید هم من هم شما تحمل کنی تا بتونیم این مرحله رو هم به خوبی پشت سر بگذاریم . آخه اونقدر شما تو این چند ماه بی آزار بودی که مامان دلش نمیاد بی خوابی و خستگیهاشو به روی شما بیاره. اونقدر دلم کباب میشه وقتی میبینم از شدت درد دندون گوشهای کوچیکتو میکنه و بی قراری میکنی. 

راستی!مامان جون طبق اعتقاد پیشینیان واسه راحت دندون در آوردن شما یه ذره دندونی درست کرده بود و به گنجشکها داده بود به این امید که علائم شما کمتر بشه!امیدوارم این مرحله نیز با کمک خدا زودتر تموم بشه.

 

   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله فاطمه
31 خرداد 93 17:27
انشاءالله هرچه زودتردندون های کوچولو وقشنگت دربیاد وراحت بشی خاله قشنگم
مامان
پاسخ
مرسی خاله جون.شما هم وقت نماز واسه دیانا دعاکن تا خدا کمکش کنه و کمتر درد بکشه.آخه میدونی که دخترم خیلی خانمه وهیچ وقت مامانشو اذیت نکرده