پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

خاله زهرای پر مشغله

1393/5/14 0:13
نویسنده : مامان
228 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجایی که خاله زهرا این روزها مشغول اثاث کشی هستش ،خیلی فرصت سر زدن به وبلاگتو واسه گذاشتن عکسها نداره.من هم که فقط میتونم خاطراتو بنویسم و هر چی خاله سعی میکنه به من آپلود عکسو یاد بده من نه حال یاد گرفتن دارم نه وقتشو.آخه دیدم که هر وقت خاله فرصت میکنه و میاد خونمون بنده خدا ساعتها واسه گذاشتن عکسهات وقت میذاره.علت اینکه بیشتر پستهای اخیر بدون عکس هستش هم همینه.انشالله زودتر خونه جدید خاله سرو سامون بگیره هر چند که خاله زهرا خیلی سریع داره این جابجایی رو انجام میده تا  قبل از اول شهریور که مامان باید بره سر کار و شما باید بری خونه خاله،شما به خونه جدید هم عادت کنی.این روزها من سعی میکنم بیشتر وقتتو با خاله باشی.مثلا همیشه غروبها میریم اونجا .خوشبختانه با خاله و محمد مهدی هم رابطه خوبی داری.امروز وقتی مهدی بهت میگفت: دیانا!دست دستی، تشویقواسه اولین بار دست دستی کردی.تشویقبوسهر چی من میگفتم رو شما تاثیری نداشت ولی تا مهدی گفت سریع واکنش نشون دادی.فدات بشم.مطمئنم که با رفتن من در کنار خاله مهربون و پسر گلش به شما خیلی خوش میگذرهمحبت

گل دختری!

چند روزی هستش که بعضی ساعتها شمارو پیش بابا تنها میذارم و خودم میرم خونه خاله هاغمگیننه برای خوش گذرونی.فقط واسه اینکه کم کم به نبود من تو خونه عادت کنی.فدات بشم گلم.نمیدونی چقدر واسم سخته که یواشکی لباس بپوشم و بدون خداحافظی تنهات بذارمگریه.وقتی میرم هم همش دلم پیشته و مدام به بابا زنگ میزنم حالتو میپرسم.مامان قربونت بشه.چاره ای نیستش.باید هر دومون به این شرایط عادت کنیم.مطمئنم که خاله زهرا میتونه جای خالی منو خوب واست پر کنه و از محبت سیرابت کنه.حداقل خیال ما هم راحته که داری کنار یه خاله مهربون بزرگ میشی.محبت

پسندها (7)

نظرات (4)

مامان فرهام
14 مرداد 93 14:57
عزیزم پسر منم هفته ای دو روز میمونه پیش باباش تا من برم محل کارم و برگرد م نگران نباش عادت میکنه
مامان
پاسخ
انشالله خدا به همه کوچولوهایی که باید از ماماناشون دور بشن کمک میکنه و صبرشونو زیاد میکنه
مامان افسانه
14 مرداد 93 19:29
خاله زهرا جونم زود تر بیا و عکس ناناز خانم ما رو بذار فدای دس دسی کردنت ماه من خیلی نازی بوووووووووووووووووووووس مامانی درکت میکنم خیلی سخته وقتی جایی برمو دنیا رو نبرم همش جلوی چشامه ولی کار خوبی میکنی وابستگی زیاد خوب نیست
مامان
پاسخ
قربونت برم.چشم.به همین زودی خاله زهرا میاد به وبلاگ صفائی میده.ببخشید که من فقط بلدم بنویسم خوشگل خانمو ببوس.
مامان آنیسا
20 مرداد 93 8:37
عزیزم چه خاله باحالی آخه مامانی آپلود عکس که کاری نداره ؟؟؟؟
مامان
پاسخ
شاید من خیلی تنبلم.و خاله زهرا خیلی فداکارررر
عمو میثم و خاله مهسا
20 مرداد 93 13:35
تی ناز تی فدا... این بچه هایی که ماماناشون سر کار میرن باید خیلی صبوری ها رو یاد بگیرند، از همون بچگی... یادمه اینقدر دوست داشتم وقتی از مهد برمیگردم مامنم خونه باشه...مامان ساعت کاریش بیشتر بود...یادمه کلی بغض می کردم... (خاله مهسا) مامان جون آپ کردن عکس رو از خاله زهرا جون یاد بگیر دیگه...اوف ف ف دلمون رفت تا عکسا رو ببینیم. فکر کنم خاله زهرا باید خیلی فداکاررررر باشه
مامان
پاسخ
زندگی همینه دیگه خاله جون.دخملی 9 ماه پیش مامان بود حالا دیگه باید یواش یواش وابستگیش به مامان کمتر بشه تا بتونه در آینده یه دختر مستقل و خانمی بشه