پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

روزهای با هم بودن

1393/5/13 19:05
نویسنده : مامان
254 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز با بابا مهدی و خاله زهرا وبادیگاردت محمد مهدی رفتیم خرید.آخه از وقتی مامان شدم و اضافه وزن پیدا کردم خیلی تمایل به خرید واسه خودمو نداشتم.غمناکولی چون این روزهای باقیمونده از مرخصیمو تر جیح میدم با گل دخترم بگذرونم هنوز واسه کم کردن وزنم برنامه ای ندارم وامیدم به رفتن سر کار و شروع پیاده روی هستشچشمکدیروز تو خرید از همیشه خانم تر بودی.فدات بشم که اونقدر ذوق کرده بودی.مامان و خاله که مشغول خرید میشدن شما تو کالسکه با بابایی و مهدی بیرون میموندین.بابا میگفت وقتی مهدی واست شکلک در می آورد با صدای بلند قهقهه میزدی.دستت درد نکنه عسلم که همیشه از خودت خاطره خوب میزاری.واسه شام رفتیم رستوران که دلم خوش بود اونجا میتونم بهت ماست بدم.ولی از شانس ماست ساده نداشتن.من هم که تا شمارو قبل از خوردن خودم با چیزی سر گرم نکنم نمیتونم با خیال راخت غذا بخورم.واسه همین تصمیم گرفتم بهت نون و کره بدم.الهی قربونت بشم که اونقدر خوشت اومده بود که فقط با شرمندگی به گارسون میگفتیم :ببخشید میشه یه قالب دیگه بیارینخندهنمیذاشتی دست مامان واسه آماده کردن لقمه پائین بیاد.همش پاهاتو به میز میکوبوندی و منتظر لقمه بعدی بودی.واسه اولین بار بود که داشتیم اشتیاق شدیدتو به غذا خوردن میدیدیم.تعجبظاهرا چیزهایی که خودت دوست داری رو فقط مایلی بخوریبوس تو راه برگشت هم شیرتو که خوردی گذاشتمت تو صندلیت و تا خونه خوابیدی.فقط خدا کنه یکی واسه این آلودگی تهران کاری کنه که هر وقت میبریمت دلم واسه ریه کوچولو و پاکت کباب میشهغمگین

پسندها (2)

نظرات (0)