پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

دومین واکسن دخملی!

1392/12/27 17:02
نویسنده : مامان
254 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان!  

امروز رفتیم درمونگاه مامان، واسه مراقبت 4ماهگی. هرچند که چند روزی زودتر رفتیم. آخه مامانی دوست نداشت درست روز اول سال جدید دخترم به خاطر زدن واکسن درد بکشه. به همین خاطر شمارو زودتر بردم. خداروشکر این ماه هم رشد خوبی داشتی و خستگی مامانو در آوردی. 

گل دختر من مثل همیشه خانم بود. موقع واکسن فقط یه کوچولو گریه کردی.چون قبل از تزریق مامانی واست توضیح داده بود که واکسن واسه سلامتی شما مفیده و اگه بزنی هیچ وقت مریضیهای سخت سراغت نمیان. شما هم مثل همیشه خیلی قشنگ به صحبتهای مامانی گوش میکردی و فقط به من میخندیدی.بابا مهدی تعجب کرده بود که اونجا هم مثل خانم به حرفهای مامانی بالبخند پاسخ میدی. 

موقع تزریق بابا مهدی نتونست تحمل کنه و اتاقو ترک کرد.من موندم و دختر گلی و همکار مامان. البته اینو هم باید بگم که همکار مامان(آقای علیمرادی)هم خیلی تو کارش ماهره و تموم سعیشو میکنه که کوچولوهای نازنین ما خیلی درد نکشن. 

 

دختر طلا! 

قبل از این که شمارو ببریم درمونگاه، رفتیم مغازه طلا فروشی و واسه دخملی کلی طلا خریدیم.اگه بدونی چقدر دستبند به دستهای توپولیت میاد.آخه تو این مدت بابا امیر مدام به شما پول هدیه میداد که ما بریم واست طلا بخریم که ما تا امروز تنبلی کرده بودیم. مطمئنم اگه دستبند رو٬ تو دست های کوچولو و خوشگلت ببینه کلی کیف میکنه.  

 

دیانای عزیزم!  

 امروز چهارشنبه آخر سال یا همون چهارشنبه سوریه. با اینکه هوا امروز بعد از چند روز سرما خیلی خوب شده ولی راستش جرات نداریم شمارو با کالسکه ببریم بیرون. چون میترسیم صدای ترقه شمارو بترسونه!!!شاید غروب با ماشین بابایی بریم یه دوری تو شهر بزنیم. میدونم اگه تموم روز تو خونه بمونی حوصلت سر میره. 

 دختر پائییزیم!  

  بیصبرانه منتظر فرارسیدن اولین بهار زندگیت هستیم...............  

گل دختر آماده رفتن به درمانگاه

پسندها (1)

نظرات (0)