اولین حرفهای دیانای باهوش مامان و بابا
دختر مهربونم!
دو روزی بود که مامان گاستروآنتریت شده بود و اصلا حال خوبی نداشت ولی با دعای شما فرشته کوچولوم تونستم خودمو زودی درمان کنم آخه اصلا دلم نمیخواست به خاطر مریضیم از دخترم غافل بشم که خدا کمکم کرد و تو مریضیم هم تونستم به دختر گلم شیر خوبی بدم.
دیانای زرنگم!
چند روزه که داری تو گریه هات و موقعی که داری واسه صحبت کردن تقلا میکنی میگی ما. این اولین حرفی که من و بابا تقریبا از 66 روزگیت شنیدیم. دیشب هم کلی با من و بابا به زبون خودت حقون حقون کردی و خستگیمونو درآوردی.
به خاطر داشتنت خدارو هزاران مرتبه شکر میکنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی