گلبرگ هجدهم
دخترم امروز وارد ماه هجدهم زندگیش شد.دخترک شیرین زبونی که این روزها صدای خنده اش شده شیرین ترین و ناب ترین لذت زندگی منو مهدی.بعضی وقتها به قدری صحبت میکنه که منو بابایی با تعجب فقط بهم نگاه میکنیم!
دیانا خانم اماده رفتن به د در (خونه خاله فاطمه)
دیشب شیر آب حموم خراب بود و یه آقایی اومد درست کنه.دیانا خانم داشت با محمد مهدی هندونه میخورد که یه دفعه دیدیم با دهان کثیف و هندونه ای رفت جلوی در حموم و از اونجایی که حمومو به آب بازی میشناسه شروع کرد با آقای تعمیر کار صحبت کردن:آقاااااا.....آب بادی.همه اول تعجب کردیم بعد از خنده منفجر شدیم که چقدر راحت و قشنگ حتی به یه غریبه هم حرفتو انتقال دادی.مامان فدات
جمعه گذشته رفتیم تهران دید و بازدید خونه عمه هات. مثل همیشه تا یازده صبح خواب بودی. مامانی دورت بگرده!! منو بابا که انقدر خواب آلود نبودیم.به قول عمه مریم ظاهرا این اخلاقت به او شبیه شده.من صبح زود بیدار شدم و واسه صبحانه تو راهت کتلت و سیب زمینی درست کردم که تو ماشین بهت بدم.بیدار که شدی رفتیم دنبال بابا امیر و همه با هم حرکت کردیم به سمت تهران.با دیدن بابا امیر کلی ذوق کردی و با صدای بلند جیغ میکشیدی.ولی نمیدونم چرا هر چی بهت یاد میدیم بگو بابا امیر...ولی دوست داری بگی امیر.تو ماشین مدام میگفتی: امییییر(با کشش طولانی)
بعد از خوردن صبحانه و کلی حرف زدن خوابیدی تا رسیدیم خونه عمه.اونجا هم خیلی خانم بودی.وقت ناهار رو یه صندلی کنار منو بابا نشستی و غذاتو که خوردی دوباره مشغول بازی شدی.حسابی هم به عمو بهزاد علاقه پیدا کرده بودی و مدام میگفتی عموووو.....
وقتی بهت میگفتم شعر rain rainبخون میگفتی ain ain و صدای آهنگو در میاوردی
وقتی امیر ارسلانو تو حیاط مشغول توپ بازی دیدی مدام میگفتی بال بادی(بال یازی)
چون همیشه بابا وقت خواب شعر گنجشک لالارو واست خونده و اسم همه بچه هارو تو شعر آورده شما هم مدتی هستش که یاد گرفتی و میگی امیر لالا...مه لالا...مامان مو لالا....
از هر کسی که خوشت بیاد میری جلو و لپشو به نشونه محبت فشار میدی.
مامان عاشق اون لحظه ایه که میای بغلم و مدام با دستهای کوچولوت صورتمو ناز میکنی و میگی نا نا نا.بعد لپمو فشار میدی بعد با لبهات صدای بوس در میاری.هنوز خیلی خوب نمیتونی صورتو بوس کنی فقط صورتتو میچسبونی و یه ذره بزاقت رو صورتم میمونه که من عاشق اون خیس کردن بزاقتم
همچنان در گیر دندون در آوردن هستی و مدام دندونهای جلوتو به هم میچسبونی
خوردنیهای مورد علاقه:
ته چین ویژه-ماکارونی-کتلت-سیب زمینی(که به خاطر اضافه وزنت کمترش کردم)-هندوانه-طالبی
نوش جون و گوارای وجودت نازنینت دلبند مامان